بار دیگر: جنایت در فلسطین
منصور حکمت

کشتار بیش از ۷۰ فلسطینی و در میان آنها نوجوانان و کودکان خردسال، توسط نیروهای اسرائیلی بشریت آزادیخواه را بهت زده کرده است. تصویر کودک ۱۲ ساله ای که در آغوش پدر مجروحش جان میدهد قلب جهان را میفشرد. شرم آور است که آمریکا و سیاستمداران و رسانه های غربی که هر جمله سخنرانی میلوسویچ در مونته نگرو را بعنوان سند جنایتی دیگر علیه بشریت در شیپور میکنند، بخون کشیده شدن اعتراض مدنی شهروندان ستمدیده یک کشور و قتل عام مردم بیدفاع توسط سربازان و تانکها و هلیکوپترهای یک دولت اشغالگر جلوی دوربینهای تلویزیونی رسانه های بین المللی را اینچنین ماستمالی میکنند و درز میگیرند. اینبار پرووکاسیون شارون رهبر قومپرست حزب دست راستی لیکود چاشنی این فاجعه بود، و اگر واقعا در این جهان جایی محکمه ای هست که در آن کسانی را بجرم جنایت علیه بشریت محاکمه میکنند، جای چنین کسانی آنجاست. اما ریشه ها عمیق تر است. این سرزمین فجایع است. صلح خواست انکار ناپذیر توده مردم اسرائیل و فلسطین است. اما سرنوشت این مردم در هر دو سو بازیچه جنگ قدرت میان دولتها و احزاب و گروههای ناسیونالیست و قومپرست و مذهبی است. در یک سو یک کشور قومی – نژادی – مذهبی توسعه طلب و تجاوزگر قرار دارد که بیحقوقی و بی ارزشی مردم عرب را بر منشور هویت و موجودیت سیاسی خود حک کرده است. اگر چه مانع اصلی صلح در برابر روند مذاکرات صلح کنونی فعلا جناح راست قدرتمند اسرائیل است، اما ارتجاع اسرائیل نه از راست شروع میشود و نه به راست ختم میشود. اسرائیل رسما و بنا به تعریف یک نظام قومی و نژادی و ضد عرب است. گوشه مهمی از نبرد برای صلح در منطقه، مبارزه طبقه کارگر و جنبش کمونیستی در اسرائیل برای ایجاد یک نظام سکولار و غیر قومی و غیر مذهبی در این کشور است. این یک شرط حیاتی صلح واقعی و پایدار در خاورمیانه است .

در جبهه مقابل، کلکسیونی از نیروهای ارتجاعی حکم میرانند. دولتهای مستبد در کشورهای عربی که سالها مساله فلسطین و شکاف میان اعراب و اسرائیل را دستمایه حفظ حاکمیت استبدادی و ارتجاعی خود بر مردم کشورهای خویش کرده اند. جریانات مرتجع اسلامی که تخم نفرت قومی و مذهبی میپاشند و بر نفرت سرمایه گذاری میکنند، و گروههای ناسیونالیست عرب که بعنوان نمایندگان خود گمارده مردم ستمدیده فلسطین در معاملات و مذاکرات جاری طرح تشکیل یک کشور اختناق زده عربی دیگر، یک عراق و مصر و اردن دیگر، را دنبال میکنند .

صلح واقعی در فلسطین فقط میتواند صلحی به رهبری آزادیخواهان در منطقه باشند. یک صلح چپ، صلحی که انترناسیونالیسم کارگر و انساندوستی و برابری طلبی عمیق مردم منطقه ضامن آن باشد. چنین صلحی بدون یک مقابله کارساز طبقاتی در هر دو کمپ، بدون تفوق سیاسی جدی افق چپ، در اسرائیل و در فلسطین و کشورهای عربی، حاصل نمیشود .

با این وجود، مذاکرات جاری صلح، با همه خصلت بورژوایی، مافوق مردمی و امپریالیستی اش، از آنجا که میتواند به تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی منجر شود، باید به نتیجه برسد. باید استقلال فلسطین اعلام شود و در سطح بین المللی برسمیت شناخته شود. تشکیل یک فلسطین مستقل اجازه میدهد معضلات اجتماعی اساسی تر، تضادهای طبقاتی، جدال چپ و راست و ترقی خواهی و ارتجاع در هر دو جامعه، بیش از پیش از زیر سایه مساله ملی خارج گردد و به پیش رانده شود. اجازه میدهد سیر تحولات اوضاع منطقه چهارچوبی سیاسی تر بخود بگیرد و فضا برای عمل مستقیم و موثر توده مردم و جنبشهای سیاسی آنها بازتر شود. تشبثات راست یهودی و اسلامی و نیروهای مرتجع قومپرست علیه صلح طلبی مردم باید خنثی بشود .

حزب کمونیست کارگری، دوشادوش همه انسانهای آزادیخواه جهان، جنایات دولت اسرائیل عليه مردم فلسطین و همدستی و همراهی آمریکا و غرب در این اعمال وحشیانه و ضد انسانی را قاطعانه محکوم میکند. به این توحش باید خاتمه داد .

***

توضيح سردبير:

"بار دیگر: جنایت در فلسطین"٬ اطلاعیه ای حزبی است که توسط منصور حکمت در ۴ اکتبر سال ۲۰۰۰ نوشته شده است. مواضع همه جانبه٬ انسانى٬ راه حل فورى و کوتاه مدت و استراتژيک اين اطلاعيه بيانگر و منعکس کننده موضع حزب اتحاد کمونيسم کارگرى راجع به بحران اخير و جنايت گسترده اسرائيل در غزه است. صورت مسئله همان است٬ دولت نژادپرست و جنايتکار اسرائيل همان است٬ مردم محروم و منکوب شده و بارها کشتار شده فلسطين همانند٬ نيروهاى متفرقه و مرتجع در فلسطين و منطقه که از اين زخم تاريخى تغذيه ميکنند همان اند. دراين ميان طيف متلونى از نيروها وجود دارند که با مواضع پرو اسرائيلى و يا پرو اسلامى٬ مستقيما و تلويحا٬ رابطه يک به يکى بين دولت نژاد پرست و مردم اسرائيل و جريانات مرتجع اسلامى و مردم در فلسطين برقرار ميکنند. از يکسو ضديت و مخالفت مشروع با جنايات دولت اسرائيل را به يک آنتى سميتيسم و نوعى مشروعيت کشتار مردم غير نظامى اسرائيل در خانه و اتوبوس و خيابان ارتقا ميدهند و به هوراکش حماس تحت عنوان "جنبش مقاومت مردم فلسطين" تبديل ميشوند. و از سوى ديگر٬ مخالفت بازهم مشروع با ارتجاع اسلامى و تروريسم اسلامى را يا وقيحانه وسيله اى براى دفاع از کشتار مردم فلسطين تبديل ميکنند و رسما در يک موضع نژادپرستانه و فاشيستى قرار ميگيرند و يا با پيچ و خم دادن به خود تلاش ميکنند به عمال توجيه گر و روتوش کن جنايات هولناک اسرائيل در فلسطين تبديل شوند! و بالاخره خواست پايان دادن و توقف فورى جنايت جنگى در غزه و مجازات جمعى مردم فلسطين و شليک و بمباران و توپ باران خانه و بيمارستان و مردم غير نظامى٬ خواستى ميليونى است که در خيابانهاى کشورهاى مختلف جهان فرياد زده ميشود. وجه مشخصه و مسلط اينبار اعتراضات جهانى٬ برخلاف دوره جنگ در لبنان٬ اينست که نه فقط  از شعار "ما همه حزب الله هستيم" خبرى نيست بلکه جريانات اسلامى نقشى حاشيه اى دراين اعتراضات دارند. آنچه برجسته و محورى است خواست فورى پايان دادن به اين جنايات هولناک و فاجعه انسانى در غزه است. به اين توحش بايد خاتمه داد.*